هدف آمریکا در ونزوئلا نئوامپریالیستی است
به گزارش مجله کامپیوتر، خبرنگاران- گروه بین الملل: اهمیت حیاتی منطقه آمریکای لاتین در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا را در دکترین مونروئه شاهد هستیم.
در واقع نوعی امپریالیسم منطقه ای از رهگذر این دکترین بر سایه سیاست خارجی آمریکا سایه افکند و بعدها این امپریالیسم ابعاد دنیای نیز به خود گرفت.
مداخلات دونالد ترامپ در منطقه آمریکای لاتین از جمله ونزوئلا یادآور دکترین مونروئه است و نشان از آن دارد که واشنگتن تاب و تحمل هیچ دولت چپگرا و غیر همسو را در حیاط خلوت خود ندارد.
اهمیت استراتژیک و منابع نفتی ونزوئلا باعث شده تا آمریکا از تهدید نظامی علیه مادورو رئیس جمهوری این کشور سخن براند. در حال حاضر هم واشنگتن با تحت کنترل داشتن اپوزیسیون در این کشور و به رسمیت شناختن ریاست جمهوری خوان گوایدو به عنوان رئیس جمهور موقت ونزوئلا دخالتهای خود را وارد مرحله جدیدی کرد.
در این زمینه مجله کامپیوتر مصاحبهیی با پرفسور آرشین ادیب مقدم، رئیس مرکز مطالعات ایرانی مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی(SOAS) دانشگاه لندن انجام داده است که در ادامه می آید.
*در تاریخ 10 بهمن، گوایدو رهبر مخالفین دولت و رئیس کنگره ملی ونزوئلا، با برخورداری از حمایت آمریکا، مشروعیت مادورو را زیر سوال برد و خود را رئیس جمهوری این کشور آمریکای لاتین معرفی کرد. ریشه های اصلی این بحران چیست و نقش آمریکا در آن چیست؟
بدون شک مسائل مالی و اجتماعی جدی در ونزوئلا وجود دارند و دولت در حل برخی از این مسائل ناتوان بوده است. ونزوئلا که همین دهه پیش در حال شکوفایی بود، مردمش ناگهان برای کار مجبور به مهاجرت به آمریکای لاتین می شوند، برای مثال تعداد زیادی که به پرو رفتند، یکی از کشورهایی که در شروع از آنها استقبال کرد.
ولی مسائلی از این قبیل به طور معمول در سراسر دنیا برای دولت ها پیش می آید. برای مثال تنها به دلیل اینکه مقامات پیشرویِ پس از برگزیت در بریتانیا با کوشش های نسنجیده خود برای جدایی از اتحادیه اروپا به طور جدی به اقتصاد کشور در حال آسیب وارد کردن هستند به این معنی نیست که فلان کشور فراخوان برکناری دولت ترزا می را بدهد.
ونزوئلا دقیقا با این مثال قابل مقایسه است. در این جا نیز ما دولت قانونی را داریم که توسط مردم و حمایت های لازم دموکراسی انتخاب شده است درست مانند آمریکا و درست مانند دولت لیبرال جاستین ترودو در کانادا و اتحادیه اروپا که خواستار انتخابات دوباره و برکناری مادورو است.
این یک تقاضای مضحک و توهین آمیز از هر کسی است که به قانون دموکراتیک و حاکمیت مردم ونزوئلا باور دارد. این به نظرِ بیشتر مردم آمریکای لاتین که من با برخی از آنها صحبت نموده ام یک تناقض است، دونالد ترامپ که به آنها توهین نموده و با ساختن دیوار می خواهد از ورود مکزیکی ها جلوگیری کند اکنون وانمود می نماید می خواهد از قاره ای که از فرهنگ و آگاهی سیاسی لبریز است مراقب کند.
*برخی معتقد هستند که بحران ونزوئلا به نوعی بازگشت قوی دولت ترامپ به دکترین مونروئه است که خواستار این است که آمریکای لاتین حیاط خلوت واشنگتن باشد. نظر شما در این خصوص چیست و چرا ترامپ خواستار اجرای قوی تر دکترین مونروئه است؟
هدف پنهان آمریکا روشن است و مشخصا یک هدف نئو-امپریال است. ونزوئلا تحت رهبری هوگو چاوز تبدیل به موتور مالی انقلاب بولیواری در آمریکای لاتین شد که استقلال را به دست آورد و آن را پس روزهای گذشته بد دخالت غرب حفظ کرد - زمانی که دولت های آمریکا یکی پس از دیگری از رژیم های دیکتاتوری به بهانه جنگ سرد به عنوان زمینه ای برای کمونیسم حمایت می کردند. اولین موج انقلاب کوبا و دومین موج دوره چاوز بود. تغییرات غیر قابل بازگشتند و آمریکای لاتین امروز در حال کوشش است تا در برابر کاستی ها ایستادگی کند.
و دقیقا در این جا ما تفاوت هایی با گذشته داریم. ایالات متحده آمریکا و متحدانش در این مسأله نمی توانند چیزی را در قالب نظم کنونی دنیا که به صورت فزاینده ای در حال چند قطبی شدن هست تحمیل نمایند.
*واشنگتن از ارتش ونزوئلا خواسته تا به گوایدو ملحق گردد حال آنکه احتمال حمله نظامی به ونزوئلا نیز مطرح است. شما احتمال حمله نظامی را چقدر می بینید؟
گزینه نظامی غیر ممکن است چون روسیه بیان داشته که عکس العمل نشان خواهد داد. حتی دولت ترامپ که هیچ ذهنیتی از سیاست دنیای ندارد متوجه می گردد که در ونزوئلا یا هیچ جای دیگری گزینه نظامی ممکن نیست.
مسائل پیرامون بحران ونزوئلا بیانگر شکافی است که در سیاست های دنیا امروز هستند. گزینه شورای امنیت سازمان ملل هم به دلیل اینکه روسیه و چین قطعنامه ای را که علیه مادورو باشد وتو می نمایند منتفی است.
از طرف دیگر ترکیه، متحد آمریکا در پیمان ناتو، از قانونی بودن دولت مادورو حمایت می نماید به علاوه رویکرد اتحادیه اروپا نیز نسبت به بحران به وجود آمده کمی متفاوت است. ولی پافشاری مکرر آنها بر اولتیماتوم ناامید نماینده، از نظر نُرم های بین المللی یک رفتار نامناسبِ غیر قابل دفاع و باعث شکست خودشان است.
دلیل اینکه چرا مادورو هنوز در قدرت است دقیقا به خاطر این چند قطبی بودن بستر دنیای است - چندین قدرت در سیستم بین المللی در حال موازنه با یکدیگرند که این به ونزوئلا امکان انتخاب متحدانش را می دهد.
روسیه و چین اگر این جریان را با وجود مسائل تا انتها ادامه دهند در طرف درست تاریخ آمریکای لاتین قرار خواهند گرفت زیرا جنگ بین حقیقت و دروغ همواره به نفع حقیقت تمام می گردد - دیر یا زود علیرغم طبیعت سلطه طلب ریاست جمهوری ترامپ حقیقت پیروز می گردد، ریاست جمهوری که تنها سیاست هایی شامل تبلیغات ناآگاهانه و کوتاه بینانه که دانش نصف و نیمه ای در پشت آن است می توانند مشخصه های آن باشند.
دولت های آمریکا یکی پس از دیگری ثابت نموده اند که به دنبال زیر دست هستند. من هیچ شکی ندارم که نیروهای حامی گوایدو دقیقا همان سربازهای زیردست هستند که با نیت استقلال ملی قدم برنمی دارند.
از نظر شم سیاسی گوایدو اشتباه بزرگی انجام داد که این گونه ظاهر شد چرا که فرهنگ سیاسی عمیق آمریکای لاتین با این غنا و فرهیختگی خود را در اختیار کسی برای زیردستی هیچ کسی قرار نمی دهد.
دنی گلاور، بازیگر هالیوود کاملا در بیان این مطلب در مصاحبه اخیرش با شبکه اخبار واقعی (The Real News Network) به درستی چنین می گوید: کوشش در آمریکای لاتین شاید حساس ترین کوشش برای آینده سیاست های دنیا باشد. آمریکای لاتین منطقه ای از دنیا است که برای دهه ها تحت فرمان دخالت های خارجی بوده است. ولی با انقلاب کوبا و پس از آن با دوران چاوز کوشش های زیادی برای رهانیدن مردم این منطقه از زیردستی قدرت های خارجی یک بار و برای همواره به وجود آمد. پس از آن از نظر امپریالیسم غربی و استعمارگری (colonialism)، استقلال پسااستعمارگری، انقلاب و غیره شباهت های زیادی بین آمریکای لاتین، غرب آسیا و شمال آفریقا به وجود آمد.
*موضع جمهوری اسلامی ایران در مورد بحران ونزوئلا را چگونه ارزیابی می کنید؟
ایران باید سیاست خارجی خود را بر پایه این ارزش فرهنگی عمیق پایه گذاری کند. مطمئنا در حمایت از مادورو از نظر ارتباط با شرکای بالقوه کارهای بیشتری ضروری است انجام گردد، نه تنها همراه ترکیه بلکه با دیگر کشورهای آمریکای لاتین که احساس همدردی می نمایند مانند کوبا، بولیوی و نیکاراگوئه.
ایران سرمایه دیپلماتیک زیادی برای ایجاد روابط بلند مدت با این کشورها صرف نموده است و این کوشش ها می توانند به مصاحبه های استراتژیک تری تبدیل شوند، به ویژه در این بحران که خطوط مبارزه روشن هستند. دقیقا اکنون تبدیل تهدید به فرصت می تواند فرمولی برای یک ابتکار دیپلماتیک عاقلانه باشد.
منبع: خبرگزاری مهر